با کلیک روی تابلو به صفحه اصلی وبگاه بروید

سه‌شنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۸

کتیبه ای بر دیوار تاریکترین شب.اسماعیل وفا

میرویدای رفتگان!ازیادها در بادها
یادهاتان نیز خواهد گشت پاک از یادها
اینک استاده میان موج خون ملتی
در حصار دیوبانان، همچنان شدادها-
کنده ها و نطع ها و دارهاتان گرم کار
تشنه ی گردن تبرهائی که از پولادها
برکشیده قلعه های جورتان سر تا به عرش
بر تر ازقصر ثمود وکاخهای عاده

۱ نظر:

ناشناس گفت...

آقای یغمایی درود بر تو
نوشته خاطرات در باره بلوچستان را در سایت دیدگاه خواندم. خیلی جالب بود. فقط به شما عرض کنم که آن فرد مورد نظر شما محمد امرا بر خلاف اونچه شما فکر می کنین هنوز زنده است و به بیماری سرطان از دنیا نرفته. دوم اینکه میرمراد شهردار سراوان فامیلش ریگی نبود. فامیل ایشون میرمرادزهی بود و اهل روستای سب سراوان بود. در سال 1342 هنگام شکار به طرز مشکوکی کشته شد. خلاصه خاطرات خوبی داری. بلوچها خوب و دوست داشتنی و با محبتند ولی این آخوندها ...
پیرمرد بازنشسته