شرط شادمانى
اسماعيل وفا يغمايى
به متن ترانه اى از رى وانتورا نگاه مى كردم. ترانه اى ساده و صميمى كه شادى را حق انسان مىشناسد. آن شادى كه انسانها بخاطر آن رنج كشيده اند تا روزى برسد كه بتوان فهميد براى شادى هميشه ابزارها و وسائل بيرونى آن آماده است. آسمان بالاى سر. خورشيد روشن. درختهاى دو سوى راه و خيلى چيزهاى ديگر بيشتر از آن كه تصور كنيم آماده است. در سرزمين ما نيز آماده است. اما چيزى هست كه در سرزمين ما نمى گذارد اكثريت مردم نه زيبائى راه و خورشيد و درختها و نه رقص پروانه ها را احساس كنند. چيزى كه نمى گذارد شادى به درون ما راه يابد. چيزى كه ظرفيت شادمانه بودن را در بسيارى كشته است. شرط شادمانى در سرزمين ما تنها خيابان و آسمان آبي نيست. اين است كه نخست نه تنها بايد رژيم ولايت فقيه سايه اش راكم كند بلكه بايد دموكراسى به معناى واقعى سياسى و اجتماعى و مادى خود باز آيد تا ما فرصتى پيدا كنيم و بتوانيم حس كنيم كه آه انگورها سرخ اند سفيد اند و آبى اند
شعر: آ ــ هرنز
موزيك: پ ـ ميسراكي
خواننده ـ ري وانتورا
برگردان به فارسى: اسماعيل وفا يغمائي
شرط خوشبخت بودن چيست؟
شرط خوشبخت بودن چيست؟
براي اينكه جشن شادماني بر پا شود چه چيزي لازم است؟.
خيابان آماده است
آسمان آبي است
ترانه ها در پيانو صف كشيده و منتظرند
در همه چشمها اميد هست
در چال روي گونه ها تبسم كمين كرده است
براي شاد بودن منتظر چه هستيم؟
شرط خوشبخت بودن چيست؟
براي اينكه جشن شادماني بر پا شود چه چيزي لازم است؟
فندقها در كوچه پر پيچ و خم باريك منتظرند
انگور هاسرخ و سفيد وآبي اند
پروانه ها دو به دو در نسيم پرواز مي كنند
و هزار پا دارد جورابهايش را مي پوشد
كاكلي به روشني پيام مي دهد:
براي چي منتظريم؟
براي چه منتظريم؟
براي خوشبخت بودن چه چيزي لازم است؟
انعكاس اين فضاي شاد تكرار مي شود
راديو مي خواند ترانه كوچك نوراني را
چترها در خانه هايشان مانده اند
عصاها ميروند تا با نواي آكاردئون برقصند
آهاي عاشقان سرهاتان را بالا بگيريد
براي خوشبخت بودن منتظر چه چيزي هستيد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر