با کلیک روی تابلو به صفحه اصلی وبگاه بروید

شنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۶

زمزمه پس از نیایش. اسماعیل وفا یغمایی

زمزمه پس از نیایش
اسماعیل وفا یغمائی
گر جمله کاینات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد
سعدی
پروردگارا
خنیاگری شد م شور آفرین
نغمه ای ساز کردم بی همتا
تا زیبائی و عشق و محبت رادر آن باز جویند
و ترانه خود را ستایش کردم
***
خداوندا
معماری شدم معجزه گر
و کاخی بر آوردم با خوانها وخادمان فراوان، فراتر از خورشید
تا به شب نشستگان وسرما زدگان و گرسنگان در آن بیارامند
وساخته خود را ستایش کردم
***
الها
صورتگری شدم مجنون
و نقشی اززنان بر آوردم چون آینه ای شفاف
و نقشی از مردان بر آوردم چون آینه ای شفاف
تا مردان و زنان زیبائی نیمه گمشده خود را در آن باز جویند
و به ستایش یکدیگر بر آیند
وآفریده خود را ستایش کردم
***
مهربانا
شاعری شدم بی زنجیر
فراتر از کفر و ایمان
وطریق پر ترفند ابلهان وکلاشان
و گوسفندان و گرگان
چون دریائی دیوانه با اسبان تازان گسسته یال توفان
و سرودی سر کردم در ستایش جماد و درخت و جانور و انسان
و زیبائی های زندگی و مرگ
و شعر خود را ستودم
***
خالقا
چون خنیاگری و معماری و صورتگری و شاعری
که خالقی است بی همتا
شادمانه و مغرور به ستایش مخلوق خود برخاستم
ای خداوند
چه گفته اند!ترا وچه می گویند ترا!، و چه می جویند ترااینان
منجمد شده درتعبیرهای کهن و ناتوان از تفسیرهای نو
در این مکتوب مقدس خیس از اشکها و خشک از آههای ما
در این مکتوب مقدس
که بهشت در آن می وزد و دوزخ نفیر می کشد
و فرشتگان و شیطان در آن به پروازند
ومخلوق می ترسد و خالق می ترساند
و شاهکار خود را زبون وشکسته و متضرع و خوارمی طلبد
حکایت چیست و نیاز ای خالق
و راز چیست
ای برترین خالق!ای بزرگترین خالق و ای بی همتاترین خالق
که نه در جستجوی عشق
که نگران ستایش و نیایش مخلوق کوچک خویشتن
بر روی این غبار کوچک خویشتن
وچون گردی گمشده بر دامان بی پایانت
دراین جهان کوچک خویشتنی
حکایت چیست،آیا، ای خالق
حکایت چیست
چیست
بیست و پنجم ژانویه دو هزار و هشت میلادی

هیچ نظری موجود نیست: