با کلیک روی تابلو به صفحه اصلی وبگاه بروید

جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۷

رساله پرنده کوچک، ببر مهربان و تائودا.اسماعیل وفا یغمایی

تائودا! سر در پي معرفت راز جهان منه و خون خود را فرسود‌ه‌وجان‌خود را تلخ و تاريك مكن. قفلي بر دروازه نيست و دروازه باني راه رابر ما نبسته است‌،دروازه هاي اين معرفت اما، از آغاز ناگشوده و تا پايان ناگشوده خواهد ماند. آدمي بس‌عظيم و شگفت است ،جهان اما شگفت تروعظيم تر از‌آدمي ست. نه آدمي جهان، و نه جهان آدمي را به تمامت، درك نخواهند كرد. جهان و آدمي ادراكي يگانه اند و هر دو، تنها خود را درك ميكنند. تنها به اين شادمان بمان كه پاره اي از جهاني در او پديد آمده ودر او نهان خواهي شد و جهان در تو پديد مي آيد و در تو نهان خواهد شد.تائودا! دست بر ريشه هاي جهان بساي اما چرائي ها را بسيار مپرس. ستاره هست زيرا نمي توانست نباشد و زيرا هست. باد

هیچ نظری موجود نیست: