چرخی زدم در شهر
اسماعیل وفا یغمایی
اسماعیل وفا یغمایی
چرخی زدم در شهر
خورشید می تابید بر ظلمت
ظلمت لبالب بود از غربت
آژیرهای سرخ و آبی
با غرش چرخان و پولادین خود
هر گوشه ای
دژبان مرز سرخ و اشک آلوده ی خون و طلا بودند
و عطرهای پوک غفلت در هوا
*******
سلفی ها و خلفی ها.ظهور القاعده در ایران
کلیک کنید
۱ نظر:
سلام و شعر زیبا و غمگین و عمیقی است.موفق باشید
ارسال یک نظر