با کلیک روی تابلو به صفحه اصلی وبگاه بروید

سه‌شنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۶

دریچه زرد، یاداشتها،شعرها، پژوهشها و نوشته های اسماعیل وفا یغمایی

ظهور خلق می آید قیامت می شود روزی
مر این بشکسته ملت جمله قامت می شود روزی
فرو خشکیده خون پاک فرزندان این میهن
به دست و ریش ملایان علامت می شود روزی
کشد تا بر فرود از تارک مسند امام ظلم
تمام خلق را وقت امامت می شود روزی
امامی گر بود جز پیکر جمهور ملت نیست
جز این گر ابلهی فرمود، ملامت می شود روزی
نخواند گر خروس صبح حتی!می دمد خورشید
وفا، بر شانه ی مردم، قیامت می شود روزی
********
دستها و آتشها
اسماعیل وفا یغمایی
با این همه سیاهی بر بامهای شهر///دستی است در به در///در جستجوی آتش و در شهر آتشی است
در جستجوی دست
در قعر این شبانه و شبگیر///دیرست دیر دیر///من نا امیدم از خود و تو ای رفیق پیر///ماکهنه ایم و خسته///گردانده سر به پشت/// در زیر آفتاب درخشان و شاد وتند/// پت پت کنان و کند /// تسبیحمان به مشت /// سجاده مان به جیب/// با فکرتی عجیب///فانوسمان به دست!!///چشم از کرانه های روشن فرداها بسته
اما ،هرچند ما بمیریم ،هرچند ما نمانیم
مردم نمرده اند و نمی میرند
در قعر این شبانه بنگر!///دستی است دستهائی! صدها هزار دست///یک شعله، شعله هائی، صدها هزار شعله/// سوزان و بی شکست///در جستجوی هم///در قعر این شبانه به کارند
بشنو کنون تو از من غمگین نوامید///این دستها///این شعله ها///یکروز یکدگر را دیدار می کنند/// سامان خویش را پدیدار می کنند///آنگاه دوزخ خشمی بزرگ را///در روز فتح ملتی آزاد///بر بارگاه ظلم فقیهان آوار می کنند
هفتم دسامبر دو هزار و هفت







اعدام کودکان را در ایران متوقف کنید
Stop Child Executions in IRAN
کلیک نموده امضا کنید
نه شادیهای زندگی ما که رنجهای ما
اشکهای مادران و پدران پیر ما/ گورهای ما و رفیقان ما/ اندوه گران ما در سالهای غربت و تبعید/شکستگی چهره ها و سپیدی تارهای موی ما/نگاه تلخ ما و تمام تلخی ها می گویندکه زانو نزدیم و برای آزادی جنگیدیم و می جنگیم وبادا که این حقیقت را صاعقه های آتشینی که از دست و مشت مردم ایران بر قلب و هستی غارتگران و جانیان حاکم بر ایران خواهد بارید تکرار کنند و آن روزبزرگ شاد روشن خواهد رسید باما یا بی ما
میزند سر از البرز آفتاب آزادی
میرسد به پیروزی انقلاب آزادی
میرسد به پیروزی انقلاب آزادی
دفتر ستمکاری بسته می شود ، ملت
سرنوشت خود خواند، در کتاب آزادی
نی «امام!»و« سلطان!»نی،«شیوه ی فقیهان» نی
رود ناب می خواهم نی سراب آزادی
آتشی بر افروزان هم به تخت و هم منبر
تا به تخت ننشیند جز جناب آزادی
بعد از این خدا هم نیست نزد من جز اهریمن
از لبش اگر خیزد جز خطاب آزادی

از مجموعه شعرمنتشر شده «این شنگ شهر آشوب»انتخابی از غزلهای اسماعیل وف

**********************ا

که عشق اگر نفسی/کلیک کنید/اسماعیل وفا

http://www.youtube.com/watch?v=cQ6wxRJv0nU

************************************

این است ایران در چنگال حکومت دین،استبداد وملایان.کلیک کنید

:Regime chance in Iran PLEASE!!


16 azar


نماهنگ "کارزار" هدیه ای به مردم ایران
: گیسو شاکری //شعر: مینا اسدی //آهنگ: محمد شمس

ويديو کليپ شعر آهاى جوون از مينا اسدى با صداى داريوش به مناسبت ۱٦ آذر

نام من بغداد است، ویدئو کلیپmy name is BAGHDAD

حتما ببینید!انقلاب اسلامی به روایت تصویر

شعر روز

برای دفاع از آزادی

اسماعیل وفا یغمایی


  • براي‌دفاع‌ ازآزادي//براي دفاع از آزادي//بايد ترانه‌اي سرود:برای شمشیر قدیمی //براي قلعه‌هاي كهن//خونهاي فراموش شده برديوارهای خانه هاي ويران//اجاق‌هاي سرد//ودودهاي از ياد رفته// براي دفاع از آزادي//بايد شعري نوشت:براي تفنگها و زخم ها//تفنگ‌ ها و زخم‌هاي زنان چريك//تفنگ ها و زخم‌هاي مردان چريك.//براي دفاع ازآزادي//بايد در مقابل گورها به احترام ايستاد :گورهاي مردگان//كشتگان//وشهيدان.//براي دفاع از آزادي//بايد بر اشكهاي فرو ريخته //سرودي ازآتش شعله ورو پولاد سرد سرود//و براي دفاع از آزادي فرقي نمي كند //گاهي//شايدشبي//وقتي شمع مي‌سوزد و عود عطر مي‌پراكند//وجام نيمه تهي ست//و ماه زرد فام بر آسمان مي گذرد//و زنجره در شكاف دريچه‌ي شكسته ميخواند//بايد بر لبان آن‌كه دوستش مي داري//با بوسه غزلي عاشقانه نوشت//و براي هر واژه ازاوبوسه اي ستاند//براي دفاع از آزادي
    ترجمه شعر به انگلیسی
  • In defence of Liberty,
    Let a salute be sung
    to the sabres of old
    ancient fortresses
    forgotten blood on ruined walls
    furnaces long cold
    and smoke lost to memory…
    In the cause of Liberty,
    let poetry be written
    of weapons and wounds,
    weapons and wounds
    of female freedom fighters
    weapons and wounds of male freedom fighters.
    For Liberty’s sake
    We should stand in reverence
    before the tombs of these fallen comrades,
    slaughtered
    and martyred
    in its honour.
    And with many a tear
    in odes of flaming fire and freezing steel
    salute them! and pledge never to stray
    from the path of Liberty
    And then,
    once in a while,
    maybe as night falls,
    as the candle burns
    and incense perfumes the air,
    with the wineglass standing half empty,
    a yellowy moon mounting the sky
    and the cricket’s song
    piercing a crack in the window pane,
    implant upon the lips of our beloved
    a passionate ode
    and with each murmured word
    snatch a kiss
    in defence of Liberty!

    ترجمه شعر به فرانسه
    Pour la defense de la liberte
    Pour les vieux sabres anciens**Il faut faire un chanson**Pour les vieilles forteresses sans lesquelles**Nos aieux ont combattus**Pour les fourneaux froids**Et les fumees oubliee
    Il faut faire un chanson**Pour la defense de la liberte**Pour la liberte, il faut ecrire un poeme
    Pour les cartouches des guerilleros**Et leures blessures**Pour les fusils et les femmes guerrieres**Pour les fusils et les hommes gueriers**Il faut faire un chanson
    Pour la defense de la liberte**Il faut rester respectueusement au garde a vous devant
    Les tombeaux des morts**Les tombeaux des assassines**Les tombeaux des martyrs
    Et ecrire sur ses propres larmes avec la flamme d’un poeme**Et pour la defense de la liberte
    Peut etre

ترجمه شعر به آلمانی

Freiheit
Zur Verteidigung der Freiheit**um das benutzte altertümliche Schwert zu ehre,**muss man ein Gedicht verfassen.**Für den Ruhm altertümlicher Burgen,**zum Gedenken des**vergessenen Blutes an den Wänden,**als Erinnerung an die kalten Öfen und deren**vergessenen Rauch;**ja für die Ehrung der Freiheit**sollte man ein Gedicht aufsagen.**Um die Waffen und Wunden der für die Freiheit Kämpfenden zu schätzen,**muss**man vor den Gräbern der gefallenen Gefährten und Märtyrer**stillstehen und sie ehren.**Und für unsere in die Feuer vergossenen Tränen**muss man ein Gedicht schreiben.**Zur Verteidigung der Freiheit- aber auch-**für ein halb leer getrunkenes Glas Wein bei Kerzenlicht,**Aloe duftend brennend,**wenn der gelbe Mond tief am Himmel vorbeizieht,**und während eine Grille am Riss des Fensters singt,**ja an den Lippen von dem, den Du liebst,**musst Du mit Küssen ein romantisches Ghasel dichten,**und für jedes Wort**einen Kuss vom Geliebten verlangen, um eben**die Freiheit zu verteidigen...

از مجموعه شعر منتشر شده// جادوگر عاشق

هیچ نظری موجود نیست: