بیست و نه سال قبل
یادی از گذشته و ترانه ای برای تبریز
یست و نه سال قبل قیام تبریز بنیان رژیم شاه را لرزاند و حالا دوباره اذربایجان قهرمان بپا خاسته است. بیست و نه سال قبل تبریز که بپا خاست من ترانه سرودی ساده بنام خروش تبریز نوشتم که بیاد قهرمانی تبریز در کوه هنگام کوهنوردی با آهنگی ساده توسط گروههای کوهنوردی دانشجویان خوانده می شد.آنموقع من جوان بودم و کسانی هم که این ترانه را می خواندند جوان و چند سالی بعد اکثر آنها تیر باران شدند . ترانه سرود هم در یکی دو جزوه در داخل کشور چاپ شد و انتشارات نهضت آزادی نیز در خارج کشور آن را به چاپ رساندو بعدها در مجموعه ای بنام هماواز با مجاهدین که نسخه ای از آن را دارم منتشر شد
و...زمان گذشت و سراینده اندک اندک راه شباب را طی کرد و سر در نشیب شیب نهاد و ترانه سرود نیز خاموشی پیشه کرد! و اما تبریز قهرمان همچنان که جوان و رزمنده بود چنانکه در بیرون ریختن سپاهیان عثمانی از خاک ایران و چنانکه در انقلاب مشروطیت و چنانکه در دوران شاه جوان ماند و خروش شیر اسای جوانش اینروزها بلند شده است . حالا فکر می کنم چه غم از گذر زمان اگر روزگار در راه باز آوردن طراوت و جوانی آزادی طی شده باشد. در خروش دوباره تبریز این ترانه سرود ساده و سبز را که حالا بیست و نه سالی از عمرش می گذرد و بر خلاف سراینده اش هنوز جوان است! به دلاوران آذربایجان تقدیم میکنم .
اسماعیل وفا یغمائی
خروش تبریز
ستاره سحر. به شهر ما نگر
فروغ سرخ خود. فکن به هر گذر
نگاه کن نگاه کن
که شهر ما به خون نشسته
ندیده چشم روزگار
که شهر قهرمان ما زبون نشسته
تبریز
همیشه جاودانه مانی
تبریز
به خاطر زمانه مانی
تبریز
از شراره های عصیان
تبریز
همیشه پر زبانه مانی
بپا نمودی نشستگان را
رها نمائی تو بستگان را
پیام سرخ تو در زمانه
دهد رمق جان خستگان را
نسیم نوبهار
رساند این شعار
زخون مردمان
زمین چولاله زار
تبریز
همیشه جاودانه مانی
تبریز
تبریززمانه مانی
تبریز....
یادی از گذشته و ترانه ای برای تبریز
یست و نه سال قبل قیام تبریز بنیان رژیم شاه را لرزاند و حالا دوباره اذربایجان قهرمان بپا خاسته است. بیست و نه سال قبل تبریز که بپا خاست من ترانه سرودی ساده بنام خروش تبریز نوشتم که بیاد قهرمانی تبریز در کوه هنگام کوهنوردی با آهنگی ساده توسط گروههای کوهنوردی دانشجویان خوانده می شد.آنموقع من جوان بودم و کسانی هم که این ترانه را می خواندند جوان و چند سالی بعد اکثر آنها تیر باران شدند . ترانه سرود هم در یکی دو جزوه در داخل کشور چاپ شد و انتشارات نهضت آزادی نیز در خارج کشور آن را به چاپ رساندو بعدها در مجموعه ای بنام هماواز با مجاهدین که نسخه ای از آن را دارم منتشر شد
و...زمان گذشت و سراینده اندک اندک راه شباب را طی کرد و سر در نشیب شیب نهاد و ترانه سرود نیز خاموشی پیشه کرد! و اما تبریز قهرمان همچنان که جوان و رزمنده بود چنانکه در بیرون ریختن سپاهیان عثمانی از خاک ایران و چنانکه در انقلاب مشروطیت و چنانکه در دوران شاه جوان ماند و خروش شیر اسای جوانش اینروزها بلند شده است . حالا فکر می کنم چه غم از گذر زمان اگر روزگار در راه باز آوردن طراوت و جوانی آزادی طی شده باشد. در خروش دوباره تبریز این ترانه سرود ساده و سبز را که حالا بیست و نه سالی از عمرش می گذرد و بر خلاف سراینده اش هنوز جوان است! به دلاوران آذربایجان تقدیم میکنم .
اسماعیل وفا یغمائی
خروش تبریز
ستاره سحر. به شهر ما نگر
فروغ سرخ خود. فکن به هر گذر
نگاه کن نگاه کن
که شهر ما به خون نشسته
ندیده چشم روزگار
که شهر قهرمان ما زبون نشسته
تبریز
همیشه جاودانه مانی
تبریز
به خاطر زمانه مانی
تبریز
از شراره های عصیان
تبریز
همیشه پر زبانه مانی
بپا نمودی نشستگان را
رها نمائی تو بستگان را
پیام سرخ تو در زمانه
دهد رمق جان خستگان را
نسیم نوبهار
رساند این شعار
زخون مردمان
زمین چولاله زار
تبریز
همیشه جاودانه مانی
تبریز
تبریززمانه مانی
تبریز....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر