من اما نه مردمم و نه معصوم!///امن اما شاعرم وگناهکار///همخانه مطرودان وهمپیاله ی شیطان///همسایه ی تنفروشان سوخته جان و گرسنگان وشکستگان///زنده در شورش و شناخت و شعله و شعور///و باز آمده از اعماق خون وخار و خنجر///از آنجا که خون خلق بر ساطورها وصلیبها و مکاتیب آسمانی فرو ریخت
از شعر سفر تلخ و بی بازگشت کعبه
_____________________________________________
نه شادیهای زندگی ما که رنجهای مااشکهای مادران و پدران پیر ما/ گورهای ما و رفیقان ما/ اندوه گران ما در سالهای غربت و تبعید/شکستگی چهره ها و سپیدی تارهای موی ما/نگاه تلخ ما و تمام تلخی ها می گویندکه زانو نزدیم و برای آزادی جنگیدیم و می جنگیم وبادا که این حقیقت را صاعقه های آتشینی که به فرجام از دست و مشت مردم ایران بر قلب و هستی غارتگران و جانیان حاکم بر ایران،بر قلب سردمداران سرکوب و جنایت رژیم ولایت فقیه خواهد بارید تکرار کنند و آن روزبزرگ شاد روشن خواهد رسید باما یا بی ما
میزند سر از البرز آفتاب آزادی
میرسد به پیروزی انقلاب آزادی
دفتر ستمکاری بسته می شود ، ملت
سرنوشت خود خواند، در کتاب آزادی
نی«امام!»و«سلطان!»نی،«شیوه ی فقیهان!»نی
دفتر ستمکاری بسته می شود ، ملت
سرنوشت خود خواند، در کتاب آزادی
نی«امام!»و«سلطان!»نی،«شیوه ی فقیهان!»نی
رود ناب می خواهم نی سراب آزادی
آتشی بر افروزان هم به تخت و هم منبر
تا به تخت ننشیند جز جناب آزادی
آتشی بر افروزان هم به تخت و هم منبر
تا به تخت ننشیند جز جناب آزادی
بعد از این خدا هم نیست نزد من جز اهریمن
از لبش اگر خیزد جز خطاب آزادی
از مجموعه شعرمنتشر شده «این شنگ شهر آشوب»انتخابی از غزلهای اسماعیل وفا
سرود ای ایران
با ترجمه انگلیسی،فرانسوی و آلمانی
کلیک کنید و چند ثانیه صبر کنید تا صدا و تصویر بیاید
*********************************
شماری از تازه ترین نوشته ها و شعرها و... اسماعیل وفا
شماری از تازه ترین نوشته ها و شعرها و... اسماعیل وفا
یک سئوال و یک پاسخ در باره فریدون آدمیت // ///ترانه پیرانه شاد تاختن /////کتیبه ای بر دیوار تاریکترین شب ///ای آزادی ///چرخی زدم در شهر ///سه غزل در ستایش زنان ایران /////سفر تلخ بی بازگشت کعبه /////در بدرقه امه سزر /////غزل.چونست احوال جهان /////خطابه مغموم و مه آلوداول ماه مه///// خدائی تازه خواهد زد هستی ////به به از آفتاب عالمتاب /////زمزمه پس از نیایش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر